داستان استاد
سلام! دکتر رضا هستم. طراح دوره آموزشی دهکده تولید ثروت، متولد 1360 در منطقه 8 تهران. من از همون ایام نوجوانی حدود سال 1372 همراه با تحصیل، کار هم می کردم. تقریبا 14 سال در بازار آزاد مشغول فعالیت بودم.اوایل کارگر تولیدی خیاطی بودم حرفه خیاطی رو تقریبا تا آخر یاد گرفتم؛ مانتودوزی، پیراهن، شلوار زنانه و مردانه. بعد از چند سال کارگری خودم شروع کردم به تولید شلوار زنانه و چند سالی هم در عنفوان جوانی رو این جوری تلاش کردم، اما چنگی به دل نمی زد. تقریبا همه دوروبری هام که تو این صنف بودن هم چندان موفق نشدن. برای همین فکر کردم مسیر پیشرفت از این راه نیست، باید به حرف بزرگتر ها گوش بدم و وارد دانشگاه بشم و استخدام بشم، اینجوری به امنیت می رسم و یه آب باریکه ای برای خودم دارم.درس خوندم لیسانس، فوق لیسانس، دکترا.سال 1386 اوایل تحصیلم در مقطع فوق لیسانس بود که کارمند شدم. چه خوشحال و پرانرژی بودم معمولا از 6 صبح تا 6 و 7 شب کار می کردم، طوری شده بود که نگبهان های اداره می گفتن تو بالای درخت جلوی در می خوابی که هر روز این وقت صبح اینجایی. 10 سال تمام در کسوت کارمندی اینطوری کار کردم. اما نتیجه اون چیزی نبودن جز تموم شدن قوای من و تحلیل رفتن انگیزه و انرژی که فکر میکردم با کارمندی رشد و توسعه پیدا میکنه....تا یادم نرفته اینم بگم که در کنار این کارها با توجه به سطح تحصیلاتم، در دانشگاه هم تدریس داشتم، به اصطلاح پرستیژ استاد دانشگاهی دارم، با این حال، اما هیچ تفاوتی در رسیدن به رؤیاهایم ایجاد نشده بود. بگذریم که در این بین ازدواج و فرزندان هم به بار مسئولیت های من اضافه شد؛ من، زهرا، فاطمه، محمد و زینب؛ یعنی خانواده.آنچه در این سال ها اذیتم می کرد، عدم رسیدن به رؤیاهام بود. من چه در شغل آزاد و چه در کارمندی کم نگذاشتم، بیشتر از همه همکارانم کار و تلاش کردم، اما خبری از پیشرفت نبود، تا اینکه سال 1396 تصمیم گرفتم دست به خلق کاری نو بزنم. من در باتلاق کارگری و چاه کارمندی در حال دست و پا زدن بودم، چاره ای نداشتم جز تلاش، اون هم از جنسی دیگر.ابتدا شروع کردم در مشاغل مختلف سرک کشیدن؛ مطالعه، مشاوره، بازدید. تقریبا 15 شغل را بررسی کردم؛ از کارخانه تولید سرکه طبیعی تا تولید چوب پالونیا، از بسته بندی محصولات عمده و خورده فروشی تا راه اندازی مزرعه زنبورداری، تا اینکه تصمیم گرفتم یه مزرعه زنبورداری راه اندازی کنم. از اونجایی که شغل کارمندی من در حوزه خبر، ارتباطات و فضای مجازی بود روی برندینگ و... متمرکز شدم ومزرعه زنبورداری «عسل هویر» رو راه اندازی کردم. زنبورداری رو آموزش دیدم، مدارک آموزشی لازم رو گرفتم، مجوز رسمی هم اخذ کردم. هنوز هم مشغول به این کار هستم، اما این کار هم من رو راضی نکرد، رویاهای من بزرگتر از این ها بود. این شغل وقت من رو زیاد می گرفت و توان جسمی فوق العاده ای هم برای رسیدگی به زنبور عسل لازمه.در کنار تولید عسل نیم نگاهی هم به مشاغل خدماتی داشتم، سال 1397 مهدکودک فیلسوفان کوچک رو در منطقه الهیه تهران با همکاری یکی از دوستان راه اندازی کردم. خوب بود اما با اومدن کرونا و تعطیل شدن مهد کودک همه سرمایه مون نابود شد. من همچنان تشنه رسیدن به رویاهام بودم.در همین گیرودار بودم که تصمیم گرفتم سری به تجربیات بزرگان اقتصادی جهان بزنم، شروع کردم به خواندن کتب و خاطرات آنها؛ ایلان ماسک، رابرت کیوساکی، کیم وو چونگ، زاکربرگ، استیو جابزو... مطالعه این کتب نقطه شروع حرکت اصیل من شد. من در این کتب رازی را یافتم که بین همه این افراد مشترک بود. رازی که با دانستن آن من مسیری که تا الآن رفته بودم را هرگز نمی رفتم. این راز حکایت از این داشت که قبل از حرکت برای رسیدن به رؤیاها مراحل و رتبه هایی وجود دارد، که تا آن مراتب و رتبه ها را نداشته باشی، رسیدن به رؤیاها، رؤیایی بیش نیست. برای همین این راز را مدون کردم و سراغ آثار بزرگانی رفتم که درباره آن سخن به میان آوردند؛ ژان ژاک روسو، کارل گوستاو یونگ، الوین تافلر، رابین شارما، سایمون سینک، کارل اکسهلم، گری کلر، مایکل سندل ودیگران.هرچه در این آثار عمیق تر شدم دیدم چهل سال گذشت و من تازه به این موضوع پی بردم. ناامید نشدم؛ چون هیچ وقت دیر نیست. شروع کردم به توسعه مطالعاتم در ابعاد فیزیک، زیست شناسی، عصب شناسی و انسان شناسی و قطعات پازل موفقیت را یک به یک یافتم و برنامه های هر کدام را اجرا کردم و به تئوری دهکده تولید ثروت رسیدم.از آنجایی که همیشه از مباحث انتزاعی و تئوریک صرف بیزار بودم، این تئوری را در خودم آزمودم، قبول دارم، سخت بود، اما ارزشش را داشت. من متحول شدم، من توسعه یافتم، من مترقی شدم در یک کلام من ثروتمند شدم.شعاری که من در این مسیر از رابین شارما یادگرفتم این بود که «دنبال بهتر شدن هستم تا دنیا بهتر شود، و در این دنیای بهتر من زندگی بهتری داشتم باشم» و در این سال ها یافتم که اصلی ترین راه بهتر شدن، خوبی به دیگران است، پس تصمیم گرفتم راز خودم را با دیگران هم در میان بگذارم تا آنها هم به این ثبات و آرامشی که من رسیدم برسند، برای همین دوره دهکده تولید ثروت را تولید کردم. این دوره را در 5 محله تدوین کردم؛ امیدوارم از دیدن این دوره لذت ببرید و دهکده تولید ثروت خود را بسازید.